تعامل شهری در هزارهء سوم

نويسنده: بهاره حدادي

Bhr_architecture61@yahoo.com

چاپ شده در مجموعه مقالات دومین همایش بین المللی طرح برتر شهر برتر همدان مرداد 1387

چکیده:مكانهاي شهري مكانهايي دعوت كننده و قابل دسترس براي همه مي باشند –براي مردمي كه هنوز همديگر را نمي شناسند- و اگر اين مكانها به خوبي طراحي شوند ، قابليت ايجاد تعاملات فرهنگي و بستر لازم جهت به وجود آمدن صنفها و تشكلات مختلف اجتماعي را دارند كه درجات بي پاياني از توجهات فردي و جمعي را شامل مي شوند. با ترشح مجاز در جهان واقعي و در محيط فيزيكي شهري و با عرضه دوباره فرهنگ ديجيتال ،مردم در يك جريان شناوري همگاني قرار مي گيرند؛جايي كه در آن محلي و كلي ،غريب و آشنا ،واقعي و مجاز به صورت حل ناشدني –بدون از دست دادن ماهيتشان – در هم مي پيچند و يك ايده ال بدون مرز و يك عصر ديجيتال پست مدرن تكه تكه شده را مي سازندودر نهايت به يك فضاي قلمرو زدايي شده و اقليت گراي دلوزي در سطح شهر منتهي شود جايي كه نيروههاي متخامص شهري در روندي سازنده با هم قرار مي گيرند. تكنولوژي واقعيت مجازي با پتانسيل بالايش مي تواند امكان مشاركت فزاينده مردم از گروهها و تشكلات مختلف را به وجود آورد و يك محيط جوابگو با كيفيات دموكراتيك در سطح شهر ايجاد كند و در عين حال دريچه هاي جديدي از ارتباطات مردم ،تكنولوژي و معماري بگشايد.

کلید واژه: تعامل مجازي ، مشاركت ،عموم ، مكانهای شهری ،معماري .

 

مقدمه :

 

 

در تفكر مدرن، جهان به خودي خود معنايي ندارد، فقط طرح بشري است كه به جهان معني و مفهوم مي بخشد؛ نتيجه جهاني است كه بين فاعل صاحب اراده و مفعول بي‌اراده ‍) جهان طبيعت ) دوپاره گشته است. مدرن از بطن اين شكاف سر بر آورده كه نظم بشري ،نظمي آسيب پذير ،تصادفي و فاقد بنيانهاي مطمئن است. از نظر مدرنيسم ،تصادف و بي قاعده گي دشمن و و ضعيت خام بشري ،بي ارزش و ددمنش محسوب مي شود،مدرن حركتي بي‌وقفه براي حذف همه چيزهاي اتفاقي و نابود كردن همه چيز خود جوش و خلق الساعه است.مدل فكري منظم با تلاش وتقلاي نظم دهنده سياستمداران در هم آميخت و به صورت بازتابي از شكوه و و شوكت ضوابط عام در آمد. در مدرنيسم  آن جنبه هايي از زندگي انسان كه براي تنظيم عمومي و آگاهانه دستچين شده اند؛تحت عنوان فرهنگ شناخته مي شود. در آرمانشهر مدرن  خيابانها و ميدانه،ا نظم هندسي ساده و پاكيزه اي دارند،سلسله مراتب ساختمانها و اماكن ،اندازه و بي پيرايگي تزئناتشان همگي از قبل تجويز شده است ،بازتاب حاكميت نظم اجتماعي است كه در دست دولتها قرار دارد.

 

تصوير 1:مكانهاي عمومي جهاني پر معنا و مملو از فعل و انفعالات جمعي

 

در شهر عقل جايي براي خيابانهاي پرپيچ و خم ،كوي و برزن بن بست و اماكن مسكوني به حال خود رهاشده وجود ندارد،بنابراين جايي براي اوباش ،ولگردان و بي خانمانها نيست. مكانهاي شهري كه به نظر دقيق طراحي شده نيستند-توسط شخص يا موسسه خاصي طراحي نشده اند- و نتيجه اختلال و بي نظمي اند،زماني كه مرتب سازي شوند ازبين مي روند و ديگر نميتوانند پذيراي مردمي باشند كه همديگر را نمي شناسند(ارتباطات غريبه ها) و در نتيجه امكان تعامل آزاد و غير منتظره بين اقشار مختلف جامعه كاهش مي يابد و جاي خود را به مشغوليتهاي غير رسمي و جلسات سازمانيي مي دهد كه اغلب بين مردمي اتفاق مي افتد كه همديگر را مي شناسند.در اينجا آفريدن نظم نه به معناي پروراندن تفاوتها و نه به معناي ريشه كن كردنشان است ،بلكه به معناي مجاز دانستن آنها مي باشد.از نظر منتهام با هيچ نظم ديگري غير از زندان نمي توان به اين مقصود (آرمانشهر) رسيد؛مدرنيته راهي دور و دراز به سمت زندان است؛فوكو از آن به عنوا ن panopication  ياد مي كند؛تبديل كل جهان به يك زندان بزرگ ،جايي كه همه اعمال و رفتار توسط قدرت و نظم پنهان كنترل مي شود؛جايي كه هر شهروند خود را در معرض ديده شدن لحظه به لحظه احساس مي كند. اين يك orbapolis است جايي كه مردم در آن تصاحب مي شوند؛ مورد حمايت قرار مي گيرند و با نظم جديد orba اداره مي شوند. در اينجا جايي براي مكانهاي شهري خارج از نظم وجود ندارد،آنچه است اجتماعات و مكانهايي است كه زايده ترس ،فشار و استرس مي باشد،اجتماعات به خودي خود چيزهايي زيبا هستند اما اين اجتماعات ،اجتماعاتي گله واراند كه مردم به آنها پناه مي برند،چون از يكديگر مي ترسند.

 

تصوير 2:آزادي فردي و هويت جمعي در مكانهاي شهري

 

اما در عصر حاضر با خصوصي شدن هراسها،برخي از كشمكشهاي بين  طبقات و نژادهاي مختلف مردم از بين مي روند ،خصوصي شدن هراسها به معني خصوصي شدن راهها و ابزارهاي گريز است.در اينجا دنياي  اجتماعي، انباني از انتخابهاست و اجتماعاتي تخيلي به وجود مي آيند- بر خلاف اجتماعات ساكن كه بدون هيچ تلاشي بر جاي خود ثابت مي مانند- اين اجتماعات تخيلي ،هيچ لنگرگاهي جز عواطف اعضاي خود ندارند،درآنها مبارزه براي دسترسي به تخيل عمومي با راه پيمايي ،تجمعات و نمايشها و ... جهت فتح تخيل عمومي صورت مي گيرد، مهمترين ويژگي اين فضاها ناپيوستگي و عدم انسجام است. در هزارة سوم ما با جهاني مواجه ايم كه شامل توجه به همه چيز و همه جهات در آن واحد است نه به قسمي كه نتوانيم توجه خود را به راحتي براي مدتي كوتاه بر روي چيزي متمركز كنيم.

   شهر معاصر شامل چندين تصوير متناوب پشت سر هم از مقياسهاي مختلفي از زمان و فضا مي شود كه تجربه شهري را به سمت فضايي چند عملكردي هدايت مي كند.از اين نظر شهر معاصر  متوجه يك كلاژ جامع يا تئاتر حافظه است كه وظيفه معمار در آن ،اين است كه اين كلاژها را افزايش دهد تا آنكه از آنها بكاهد. در اين شهر معاني وجودي و اخلاقي ما باريك شده و مسطح شده اند؛ به اين معني كه ما در جهاني زندگي مي كنيم كه  مردم حق انتخاب براي خودشان و موضوع زندگيشان دارند تا آگاهانه تصميم بگيرند كه به چه جيز عقيده داشته باشند تا شكل زندگي اشان را در دسته كلي كه اجدادشان نمي توانستند انتخاب كنند، تعيين نمايند.

با تغييرات فرهنگي و اجتماعي اخير ،شكل روابط اجتماعي كه در مكانهاي شهري صورت مي گيرد از روابط قوي (خانوادگي ،قومي و دوستانه ) به روابط بين غريبه ها (تعامل با آنها كه نمي شناسيمشان) تغيير كرده است. با اين تغيير در فضاي شهري امكان عرضه هويتها و تفكرات متنوعي براي مردم به وجود آمده است كه مي تواند پاسخ مناسبي به مسئله  "عدالت همگاني" و "مفهوم اگزيستانسيال" باشد.

مكانهاي شهري جديد ، مكانهايي هستند  كه در آن افراد، يك تصور اجتماعي را در فعل و انفعالات سمبليك با هم  خلق مي كنند؛ اين مكانها به وسيله تصاوير ،نور پردازيها ،روياها و...  به مردم اجازه مي دهند تا وجود اجتماعيشان را درك كنند،با ديگران به سازگاري برسند، افكارشان را مطرح نمايند وبه تفكرات و تصويرهاي قانوني كه اين انتظارات را برجسته مي سازند، برسند.

با حاكميت روز افزون قدرت بازار و پديده خصوصي سازي ،ما شاهد تبديل شدن روز افزون مكانهاي شهري به فضاهاي تجاري و خصوصي هستيم؛آنچنانكه paola giaconta،در پروژه universal city walk در شهر لوس آنجلس، مسئله خصوصي سازي و از بين بردن هتروتوپياي ميشل فوكو را در قلب جهان معاصر به عنوان نمونه مي آورد يا آنچه كه امروزه ما در در فضاهاي عمومي در پاساژها و مراكز خريد ،در فضاها ي طبيعي حاشيه شهرها و...(مثل دامنه كوهها ،ساحل دريا، درياچه ها و بافتهاي جنگلي داخل شهري كه كسي صاحب آن نيست) شاهد آن هستيم ؛در همه اين موارد  با حذف صندليهاوگوشه هاي نشستن  وتملك و خصوصي سازي اين فضاهاي عمومي ويا تبديل آنها به فضاهاي عبوري يا تجاري ما شاهد عقب گردي در مسيرايجاد مكانهاي عمومي مي باشيم.اين خصوصي سازي همواره با حصار،نگهبان ،سگهاي مراقب و... صورت نميگيرد؛ بلكه (در فضاهاي تفريحي) به وسيله افزايش قيمت رستورانها ،مغازه ها وهزينه وروديها و دوربينهاي مداربسته و( در سطح شهر به وسيله) تفكيكهاي عملكردي و طبقاتي و نژادي (به مدد ابزارهاي اقتصادي و فرهنگي ) صورت مي پذيرد .اين خصوصي سازي تا جايي ادامه يافته كه حتي واحدهاي تجاري كوچك خود را صاحب فضاهاي عمومي پيرامونشان مي دانند و بيلبوردهاي تبليغاتي هويت شهررا در خود حل كرده اندو در اينجا عموم به عقب رانده شده واز نظر بازار معناي درجه دومي يافته است (فضاهاي غير اقتصادي)؛ بنابراين نياز به فضايي  عمومي كه كسي يا موسسسه اي صاحب آن نباشد در سطح شهرها كماكان احساس مي شود. فضايي كه جوابگو به اقشار رانده شده اي (ازاين  مراكز اختصاصي) باشد  كه اغلب از طبقه متوسط و كم درآمد جامعه اند  و آنها در تعاملي دو سويه با ديگر شهروندان و ايالت قرار دهد.

 

تصوير3:تعامل مجازي در مكانهاي عمومي معاصر

 

فضاي مجازي :

با به وجود آمدن اينترنت و شكل گيري فضاهاي عمومي مجازي (كه امكان دسترسي همگاني ارزان قيمت تري را فراهم ساخت) اين امكان فراهم شد تا هركس بتواند در اين فضاها ،خودش را آنگونه كه مي خواهد تعرف كند و به راحتي و فارغ از اضطرارهاي محيطي، به بيان خودش بپردازد؛از نظرات ديگران آگاه گردد و با آنها تعامل نمايد؛گروه ،صنف وتشكل تشكيل دهد و فعاليتهايش را به سطح جامعه تصري دهد؛در مورد مسائل مختلف اجتماعي و فرهنگي و ... جهت بگيرد و همراهاني همسو با خودش بيابد.معاري اين فضاها با توجه به آنكه از اضطرارهاي فيزيكي آزاد است-مانند مقياس،جاذبه،بادوسلسله مراتب...- مي تواند خيلي متحرك و جنبشي يا كاملا ايستا  باشد و محيطي غني از سمبلها ،نمادها و... باشد كه به اختيار كاربران مي تواند سازمان يابد( شکل1 . . . ).با اين وجود اكثر اين محيطهاي مجازي تقليدي از جهان فيزيكي مي باشند و به دلايل زير هنوز نمي توانند همان كاركرد مناسب فضاهاي عمومي فيزيكي در سطح شهر را داشته باشند:

< >براي احساس غوطه وري در فضاهاي مجازي ،ما به نورپردازيهاي محيطي نياز داريم كه با توجه به سرعت اينترنت و توان پردازشي كامپيوترها ميسر نيست.اكثريت مردم هنوز امكانات يا دانش لازم جهت استفاده از اينترنت را ندارند.در بيشتر تعاملات فرهنگي در محيطهاي مجازي ،كاربر خودي را كه در كه در اينترنت شكل مي دهد(cyborg)  با باورها ، انديشها و خواسته هايش مطابقت ندارد بلكه خودي است كه بتواند جنس مخالف را به خود جلب كند يا مقبول ديگر كاربران قرار گيرد.از طرفي ما شاهد خصوصي سازي روز افزون فضاهاي اينترنتي هستيم ، به طوري كه هر كاربر با يك كد تعريف مي شود و كد در اينجا همه چيز است و محل قدرت مي باشدو خطر يك كدبندي كل گرايانه را با خود به همراه مي آورد. 

 

در نتيجه مشخص است كه ما به فضايي مجازي براي تعامل نياز داريم كه كسي جز مردم صاحب آن نباشند و در عين حال ارتباطي مناسب با محيط واقعي شهرداشته باشد؛ما به فضايي مجازي در سطح شهر نياز داريم كه بتوانند عموم مردم را مشاركت دهد و در عين حال تجربه مجازي را در ارتباط تنگاتنگي با محيط فيزيكي شهري قرار دهدو مجاز و واقعيت را با هم پيوند دهد و از قابليتهاي هردو در صدد پوشاندن معايبشان استفاده كند. اين فضاها hyperbody  (كالبدهاي متعالي) نام دارند.

 

كالبدهاي متعالي:

 

تصوير 4:كالبد  متعالي مجازي  شهر هاي جديد

 

در اين تعریف جدید ساختمانها ابزار انتقال اطلاعات هستند فضاهایی که انسانها درآن وارد (Input) ، استفاده (Process) و درنهایت خارج (Outpot) می شوند و دراین پروسه ، اطلاعات مردم از محیط تغییر می کند و ارتقاء می یابد . كالبدهاي متعالي ساختمانهای قابل برنامه ریزی هستند که می توانند خودشان را روحاً و فیزیکی و احتمالاً بدون توجه به تغییر مکان دادن خودشان دوباره پیکره بندی کنند ، بر این اساس در معماری توده ای ، همه عناصر ساختمانی همانند مأمورانی هوشمند عمل می کنند ، که همدیگر و شما را می شناسند در اینجا ساختمانها با ساختمانها با مردم و مردم با مردم در ارتباطی مداوم هستند و همواره لحظه به لحظه خود را نسبت به دیگران می سنجند و افراد را در یک پیوند مشارکتی به هم وصل می کنند.

یکی از بهترین نمونه ها در این زمینه کاری از گالری Max Protetch  در نیویورک است که پروپوزالی است که توسط Ground zero ONL  تهيه شده است؛ اين نمونه يك بلوك شهري قابل برنامه ريزي در مقياس مانهاتان است در اينجا ONL  خواستار معماری جنبشي است که همانند یک حامل بر ضد تکثیر فرهنگی و فعالیتهای یکجانبه و خود بینانه می ایستد ، معماری جوابگوی همه خواسته های مردم این ناحیه است و به رفتارها و خواسته ها ی آنها جوابگوست و از طرفی دیگر از طریق Email  با مردم سراسر جهان در ارتباط است و ساختاری جهانی محلی دارد و حتی به شرایط محیطی ، اقلیمی وجوی هم جوابگو می باشد و این جوابگویی با نورپردازیها ، صداها ، تصاویر و حرکتهای فیزیکی صورت می گیرد و یک فضای عمومی همگانی ایجاد می کند ، این پروژه به کسی تعلق ندارد ؟ کسی صاحب آن نیست ؟ خود پروژه صاحب خودش است و جوابگو به همه مردمی که با آن تعامل می کنند . ( شکل2 . . . ) مسیر دسترسی به پایگاههای اینترنتی این پروژه ناگهانی ، مستقیم و فیلتر نشده اند .

 

کالبدهای متعالی برای توسعه زبان و در نتیجه توسعه دموکراسی لازم اند ، ارتباطات آنها براساس ارتباطات ضعیف ( ارتباط پنجم ) – ( ارتباطات رایج جامعه ، جایی که شما با شخص آن طرف خیابان از طریق دوست دوست ....... ارتباط دارید ) – و ارتباطات قوی – ارتباطات خانوادگی – به هم مربوط اند ، کالبدهای متعالی که ارتباطات بیشتری دارند habs نام دارند که ارتباطات اصلی را در جامعه برقرار می کنند همانند google در فضای مجازی اینترنت . کالبدهای متعالی و ساکنانش یک سیستم اند و بدون هم معنی ندارند . این کالبدهای متعالی باید شبکه هایی با مقیاس آزاد باشند که از اینترنت ، مغز سلول ، ماشین و شبکه هواپیمایی و . . . متغیراند و یک فضای مشارکتی متنوع را می توانند تولید کنند همانطور که scharge ادعا می کند ارزش در فضای مشارکتی ساخته می شود ، این یک ابزار بزرگ برای جهت گیری دموکراسی است و درآن نه تنها کارشناسان بلکه مشتریها ، شهروندان ، فرزندان ، کاربران تصادفی و غریبه ها هم مشارکت دارند .حال يك نمونه از اين كالبدهاي متعالي را به شكل ساده و عملي طراحي شده مطرح مي كنبم تا اين مفهوم بيشتر آشكار گردد.

 

Tableprtation:

اين سيستم قابل اردر كافي شاپها ،مراكز فرهنگي و ديگر فضاهاي عمومي است .مثالي كه در اينجا آورده شده ،يك كافه تريا در دانشگاه است.همانطور كه در شكل( شکل3 . . . ) ملاحظه مي كنيد؛ در اينجا بالاي هر ميز يك دوربين قرار دارد كه از طريق كابلهايي، تصاويرشان را از طريق كامپيوتر به ويدئو پروژوكتوري كه در زير سقف نصب شده ،انتقال مي دهد و ويدئو پروژوكتور اين تصاويررا بعلاوه تصاوير  ارسالي از طريق اينترنت (كه بعدا توضيح داده مي شود) را در يك ماتريس 9 قسمتي  بر روي پرده داخل سالن نمايش مي دهد.سه عدد از خانه هاي ماتريس مربوط به كاربران اينترنتي مي باشد كه از طريق وبلاگ مربوطه روي اينترنت مي توانند نظرات و تصاوير مورد نظرشان را ارائه دهند.در عين حال  هر كدام از حاضران باترسيم و نوشتن  مي توانند دغدغه هاي ذهنيشان را در معرض نمايش عموم قرار دهند و در عين حال از نظرات ديگر حضار و كاربران تصادفي، روي اينترنت آگاه گردند.لازم به ذكر است كه سيستم داراي حافظه مي باشد و همه اطلاعات را ذخيره ميكند و به آن يك كد مي دهد؛ اين كدها دائما در معرض انتخاب كاربران مي باشند و تعداد دفعات انتخاب هر تصوير بيانگر مدت زمان پخش آن برروي پرده است،در عمل يك رايگيري لحظه به لحظه در جريان است.

اين مرحله مي تواند مقدمه اي براي كار بر روي زمينه وسيع شهري باشد به اين شكل كه اين سيستم (مطابق با محيط عرضه اش)در مكانهاي مختلف شهري نصب گرددو از طريق شبكه به هم وصل گردند ،از هم تاثير بگيرند و بر هم تاثير بگذارند و يك ارتباط همگاني در سطح شهر ايجاد كنند؛ در اين شهر مردم  در مشاركتي عمومي با هم ،با ساختمانها و با ايالت مي باشند و نتيجه شهري است كه بازتاب عمومي مردم ساكن در آن است ،شهري چند لايه و در هم تنيده بدون آنكه هيچ گروهي از آن حذف شود يا در ديگري حل شود.

 

 

نتيجه گيري:

با استفاده از تكنولوژي واقعيت مجازي در سطح شهر و محيط فيزيكي مي توان تعاملات فرهنگي و بستر لازم جهت به وجود آمدن صنفها و تشكلات مختلف اجتماعي رافراهم ساخت كه درجات بي پاياني از توجهات فردي و جمعي را شامل مي شود. در اينجامردم در يك جريان شناوري همگاني قرار مي گيرند؛جايي كه در آن محلي و كلي ،غريب و آشنا ،واقعي و مجاز به صورت حل ناشدني –بدون از دست دادن ماهيتشان – در هم مي پيچند و يك ايده ال بدون مرز مي سازند جايي كه نيروههاي متخامص شهري در روندي سازنده با هم قرار مي گيرندو به مشاركت و تقويت هم مي پردازند و اراده معطوف به قدرت نيچه جانشين ديگر صور قدرت مي شود. اين تكنولوژي واقعيت مجازي با پتانسيل بالايش مي تواند امكان مشاركت فزاينده مردم از گروهها و تشكلات مختلف را به وجود آورد و يك محيط جوابگو با كيفيات دموكراتيك در سطح شهر ايجاد كند و در عين حال دريچه هاي جديدي از ارتباطات مردم ،تكنولوژي و معماري بگشايداز جمله آنكه با طرح پرسشهايي، زبان و انديشه را توسعه دهد و امكان ارتباطات جديدي بين انسان ،معماري و طبيعت عرضه داردوبه بياني از جايگاه انسان در ارتباط با كيهان بپردازد.

 

 

منابع:

1 هسه،هرمان/ دميان/ ترجمه خسرو رضايي/تهران/جامي 1379/ ادبيات جهان.

2 كوزنر، ديود/ ترجمه پيام يزدانجو 1381/ فوكو در بوته نقد، نشر گفتار

3 پينتون پال/ ترجمه محمود رافع 1383/ دلوز و امرسياسي، نشر گفتار

4 باومن،زيگموند/ترجمه حسن چاوشيان/اشارات پست مدرنيته /تهران/ققنوس/1384

 

[1] Sander,ziauddin,cyberspace as the dark side of the west, Culture  and politics on the information superhighway , Pluto press London 1996

[2] Mitchell , William.j, City of bits ,space, place and the ifobahm. MIT press, Massachusetts ,1995,

[3] Senagala.Mahesh .Post-spatial architecture.university of texas at san Antonio.www.mahesh.org

[4] Oosterhuid kas.Hyperbody.Toward an e-motive architecture.Birkhauser_publishers for architecture.Basel.Boston.Berlin

[5] Fahmi, weal, 2001, Reading of post-modern public space Manchester. U.K.

[6]  Fahmi, weal, city of pixels, Manchester, U.K.

[7] Mark, Bury; exploration in cyberspace, Architectural week, October 2001.

[8] Dempsey, Anna, 2005, Through the window, New Media, Identity and public Sphere.

[9] Sander,ziauddin,cyberspace as the dark side of the west, Culture  and politics on the information superhighway , Pluto press London 1996

[10]  From cybrids to Cyborgs: in seach of value in scripted virtuality Madhu C.butta Wentworth insttute of technology Department of architecture, 550 Huntington Auenue Boston, MA 02215, USA, duttam@wit.edu

[11] Lim, Merlyna, cyber-urban Activism and Political change in Indonesia.

[12] Giaconia, Paola, university city walk : displacement of heterotopia.

باومن،زيگموند/ترجمه حسن چاوشيان/اشارات پست مدرنيته. ص14 .

كوزنر، ديود/ ترجمه پيام يزدانجو 1381/ فوكو در بوته نقد، نشر گفتار

Lim, Merlyna, cyber-urban Activism and Political change in Indonesia.

   Harvey 1990.

Giaconia, Paola, university city walk : displacement of heterotopia.

Oosterhuid kas.Hyperbody.Toward an e-motive

عکس مقالات